۱۳۹۳ خرداد ۲۵, یکشنبه

جلوه گاه معانی


گوهــــر معنــی بــه لب آورد ادب سنجیدگان
شام اینجــــا گشت روشن از سخن فهمیدگان
خاک صحــرای جنـــون پیوست با خلــد برین
آرزو هـــــا شد میســــر بر جبیــن ساییدگان
ارض گیتـی را نسیـــم عشق در آغوش کرد
آسمان فــرش قــــــدم گردیــد بر غمدیدگان
کی بود انصاف میگویند فلک را پایه نیست
از دعــا دارد ستــــون ای بیخبــــر نادیدگان
تا گربیان میـــدرد گل اشک ماتـم در قفاست
در کمیــــن بـــــاد باشـــد گلشـــن خندیدگان
سعی پا برجاست امــا خلق را دست تهیست
آفت هـر جــــا پیشتـــــر آید به دامن چیدگان
مـرد و زن را شـرم باشد زیور ملک خودی
می شـــود رســوای  عالــم از حیا ببریدگان
کو دلی گــــز داغ محرومـــی نباشد دردمند
این جهان یکســـر بود ویرانـه ی رنجیدگان
تا کجا محمود بغض سینــه ات را نشــکنی
کمتـر اینجا خوار گـــردد بیشتــــر نالیدگان
———
سه شنبه ۱۲ حمل ۱۳۹۳ هجری آفتابی
که برابر میشود به اول اپریل ۲۰۱۴ میلادی
سرودم
احمد محمود امپراطور

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر