در هر دیاری سه دسته از مردمان زیست میکنند:
خوشبختان؛ کمبختان، و بدبختان.
خوشبختان آناناند که ایامشان به سرور و آرامش و کامروایی آراسته است؛ گویی بخت یارشان بوده و دست عنایت پروردگار بر سرشان سایه افکنده است.
ایشان بر جاده زندگی، گنج مراد خویش را یافتهاند و طعم وصال آرزوها را چشیدهاند.
کمبختان در میانه مرز روشنی و تاریکی ایستادهاند؛ گاه نَسیمی از طراوت خوشبختی بر چهرهشان میوزد و گاه
گردباد مصائب، طومار آسایش شان را درهم میپیچد.
لیک، هنوز شعلهای از امید در دلهایشان فروزان است
که ایشان را از افتادن در ورطه ناامیدی باز میدارد.
و اما بدبختان، آن کساناند که چرخ روزگار بر آنان سنگینتر از دیگران چرخیده است.
گویی قلم تقدیر با مرکب تلخی سرنوشتشان را نگاشته است.
این بینوایان، بیش از هر چیز، نیازمند دستان یاریگر و دلهایی آکنده از مهر و شفقتاند،
تا مگر از زندان تیرگی رهایی یابند و طعم خوشایند زندگی را بار دیگر بچشند.
هرچند فراخنای سرنوشت به اختیار ما نیست،
اما دستهای مهربانی و پیوندهای یاری و همدلی میتواند
پلِ استوار بسازد که این دو گروه، بهویژه محرومان و رنجدیدگان، از تنگنای سیاهی به وادی روشنی رهسپار گردندد و از چشمه خوشبختی جرعهای بنوشند.
نویسنده:
احمد محمود امپراطور Ahmad Mahmood Imperator
برگریزان: ۱۴۰۳ خورشیدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر