۱۴۰۳ آذر ۱, پنجشنبه

تقدیم به مادران عالم!

 


مادر، سرآغاز کتابِ هستی و گنجینه‌ای است از رازهای الهی، که هیچ قلمی بر جلال و شکوه او توانِ نگارش ندارد.

 او نخستین آیتِ مهر و محبت است که از عرش به فرش نازل گشته تا زمین را به گوهرِ وجود خویش زینت بخشد.

 عشقِ مادر، آن بحرِ بی‌کرانه است که هر موجش حکایتی از فداکاری، وفا، و مهر جاودانه در دل دارد.


به زعم من، مادر را می‌توان سرچشمهٔ نورِ ایزدی دانست،

 آنکه با دستانی که بوی بهشت دارد، گیتی را سرشار از رحمت و شفقت می‌سازد. 

مادر، ستون افلاک محبت است که به هیچ زلزلهٔ روزگار، استواری‌اش نمی‌شکند و سایه‌اش مهرش تا قیامت بر سر روزگار گسترده است.


او سروِ سرفرازی است که هر برگش نشانی از صبر و استقامت دارد و هر شاخه‌اش تجلی لطف خداوندی است.

 مهرِ مادر، آن آتشِ جاودانه است که هرگز به سردی نگراید؛ عشقی است که از ازل در لوحِ محفوظ نوشته شده و تا ابد در جانِ آدمی شعله‌ور می‌ماند.


مادر، همانا مظهرِ اسم اعظم است؛ جامی از معرفت که هرکس جرعه‌ای از آن نوشد، دلش از حکمتِ بی‌کران سیراب گردد.

 او آیینه‌ای است که جمالِ حق در آن متجلی است و فرزند، در برابر این آیینه، درس بندگی و محبت می‌آموزد.


مادر، آن شمعی است که برای روشنیِ دیگران می‌سوزد و در این سوختن، نامیرایی خود را معنا می‌بخشد. 

به‌راستی که مادر، نه انسان که فرشته‌ای است در کالبد خاکی؛ مخلوقی که هر گامش، هزاران ملک را به تعظیم وادار می‌سازد و هر کلامش دعایی است که به عرش اعلی متوسل میشود.


اگر بهشت را می‌طلبی، بدان که ردای رحمتش در دستان مادر پیچیده شده است؛ 

چرا که بهشت، سایه‌ای از آن مهرِ بی‌منت و عشقِ بی‌پایان است که تنها از دامان مادر تراوش می‌کند.

با حرمت و ارادت

نویسنده: احمد محمود امپراطور 

پنجشنبه اول قوس ۱۴۰۳ خورشیدی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر