یلدا شب من شبت مبارک باشد
آسایش و کوکبت مبارک باشد
جمع به نمودی دور خود خوبان را
این قدرت و منصبت مبارک باشد
#امپراطور
شب چله، این آیین دیرینه و گنجینهای گرانسنگ نیاکان، افسانهای است
جاودان که از دل سردی و تاریکی، فروغ مهر و عشق را بر قلبها میتاباند.
شبی که در تاریکیاش، فانوس حکمت روشن میشود و قصهها و افسانهها، همچون زمزمههایی از ژرفای تاریخ، جان را نوازش میدهند.
این شب، نه صرفاً لحظاتی برای گذر از سرمای زمستان، بلکه فرصتی است برای سفری به سوی روشنای اصالت و معنویت، که در تار و پود فرهنگ ما ریشه دارد.
هرچند در سرزمین من افغانستان، ردپایی از آن باقی مانده است،
اما در ذرات خاک این دیار، هنوز عطر شب یلدا جاری است.
هنوز میتوان گرمای شعلههای آتشدانهای کهن، طنین قصههای آموزنده و مهرآمیز پدربزرگان و مادربزرگان، و زمزمههای عاشقانه را در اعماق خاطرات احساس کرد.
این شب، پیامآور عشقی است که نسلها را در رشتههای ابریشمی محبت و همبستگی به هم پیوند زده
و چراغ خرد را در تاریکترین لحظات روشن نگاه داشته است.
شب چله، حدیثی است از شکوه و زیبایی؛ سرودی که با واژگان شعر و نغمههای فرهنگ اصیل در آمیخته
و در هر صفحه ای تاریخ، نقوش زرینی از محبت و اندیشههای ژرف نیاکان را به یادگار گذاشته است.
این شب، فرصتی است تا در گرمای عشق و طنین دلنشین خاطرات، ارزشهای دیرین و جاودان این میراث گرانبها را دوباره معنا کنیم.
چله، نه فقط شبی در تقویم، بلکه نمادی است
از جاودانگی، پیوند انسان با طبیعت، و راز زیبایی ازلی که باید در قلبها و فرهنگمان زنده و پایدار بماند.
با مهر و ارادت
نویسنده:
احمد محمود امپراطور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر