۱۳۹۳ دی ۱۵, دوشنبه

نشناختم


از سرِ زلف بتان دل اوفتاد حیران شدم
شانه را دیدم ولی دندانـــه را نشناختم

امپراطور

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر