چند روز پیش، در یک فرصت خوب و در هوای سبز و معطر بهاری، از طرف دوست گرمآبه و گلستانم، آقای آریان، به گلگشتی کوتاه به سوی گلباغ و دوغ آباد ولسوالی چهارآسیاب ولایت کابل دعوت شدم.
هرچند تغییرات زیادی در بخش راهها و خانهها به وجود آمده بود و مشکلات کمآبی، از سبزی و طراوت باغها و مزارع کاسته بود، ولی باز جای شکر است که امنیت خوبی حکمفرماست.
به باغ زیبایی رفتیم که سال گذشته نیز به آنجا رفته بودیم.
آنوقت درختان زیادی از سیب، انگور و بادام، پُربار و فراوان بودند،
ولی امسال بهدلیل کمبود آب، بیشتر درختان خشکیده بودند.
لحظاتی دور از دغدغههای شهر کابل، به یاد و خاطرات گذشته، زمانی که در بدخشان بودم، در کنار کاکا نعمتگل سپری کردیم.
کاکا گل، مردی پخته و آزموده روزگار است که سرد و گرم زمانه را چشیده است.
با وجود تمام فقر و مشکلاتی که متأسفانه دامنگیر همه ماست، با امید به زندگی و پیشانی باز با ما سخن گفت و خوش گذشت؛ قصه کردیم و خندیدیم.
و شکر گذار این روز ها کردیم.
از بتههای گیاهی و مفیدی که در باغ بود جمعآوری کردم و از شاخههای بزرگ تاک های که خشکیده بود، دو اصله برداشتم که عنقریب به نوعی از کاردستی بدل خواهم کرد و با شما عزیزان شریک میسازم.
با مهر و امید
نویسنده: احمد محمود امپراطور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر