شعر و ادب
۱۳۹۳ مهر ۱۶, چهارشنبه
خواهی آمد
شوی مبتـــلا تو آخــر به غم و عـذاب وجدان
که ز خود خبـر ندادی تو مـــرا چو ماه کنعان
نشوی تو غافــل از این که فتـاده ایم بی جان
کششــی که عشــق دارد نگـــذاردت بدینسان
به جنـــازه گــر نیایی به مــــزار خواهی آمد
------------
امپراطور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر