۱۳۹۳ خرداد ۱, پنجشنبه

شود که نامه به نـام تـو سـر کنم امشب


شود که نامــــه به نـام تـو سـر کنم امشب

فلک به نالـــه ای خود با خبـر کنم امشب

اگرچــه قسمتـم آوارگـــی شد آخــر کـار

ز شـــور عشق بســویت سفر کنم امشب

به آسمـــان بـــروم تا به خــانه ای مهتاب

تـــرا به خوبــی از آنجــا نظر کنم امشب

من و دل هــــر دو سـر بام آسمان هستیم

بیــا بیــا ز خوشـــی دیـــده تر کنم امشب

همیشه روز من است همچو شام تار سیاه

تو جـلوه ای بنمــــا تـــا سحـر کنم امشب

بسوی مزرعـــــه ای سبز کهکشان تو بیا

که من ز کوچه ای عشقت گـذر کنم امشب

عجب شبی است که من با ستـارگان یکجا

بــدور مــاه رخ ات بــــال و پر کنم امشب

تو پادشـــاهی به محمود ســـرو تن نـــازم

اجـــــازه ده که سخن مختصـر کنم امشب

-----------------------


سه شنبه 30 ثور 1393 هجری آفتابی

که برابر میشود به 20 می 2014 میلادی

ســــــــــرودم

احمد محمود امپراطور

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر