۱۴۰۳ مهر ۱۳, جمعه
این بردگان ناشی آبستن غرور اند
این بردگان ناشی آبستن غرور اند
بر پشت جا و قدرت وضع ویار دارند
#امپراطور
ویار= حالت زن حامله در اوایل حمل به برخی از خوراکیها
نامه تبریکی نظیفه محبوبی برای احمد محمود امپراطور به مناسبت روز معلم
ای گیتی فروز
ای نور دیدگانم
مقامت چنان بلند افتادست که زیر سایه خدا می بینمت
و هنگامیکه روی لوح عرش نوشتند فرشته گان نام محمد "ص" را، از آن روز روشنی علم گسترد به پهنای آسمان
و پس از آنکه فرستاد خدا معلمی بر زمین،گیتی بشد روشن از نامت
ای ابر که تشنه گان علم را از باران دانش سیراب کرده یی
اسمت چقدر مقدس است💙💙
ای آئینه نمای صداقت
میدانم حقوق ماهانه ات بسنده نیاز هایت نیست
حله حریر برتن نداری؛ اما این تویی که به تاجگاه واقعی رسیده یی و امروز شاهان و رئیس جمهوران مدیون بودنت هستند..
هدیه ات را در جهان بهایی نیست"علم"
من پاسدار آن روز هایی هستم که زیر دستان مبارکت آموختم و هنوزهم خواهم آموخت.
من امروز از برکت خودت اینم
و هر آنچه که روی علم استوار می بینم در روی زمین از برکت حضورت است
روزت گرامی باد
ارجمند ، عزیز و افتخار من.
احمد محمود امپراطور
و من
به زبان کودکی ام : معلم صاحب
به زبان دوره دانشگاهی ام : استاد /آموزگار گرامی ام
روزت خجسته باد ! برای خودت و همه استادان گرامی ام
و تمام استادان گرامی به ویژه استادان فرهیخته خودم
۱۴۰۲ مهر ۷, جمعه
ای بیوفایی بدخو آخر وفا نکردی
ای بیوفایی بدخو آخر وفا نکردی
آنچه به غیر کردی بر آشنا نکردی
این شهر پر ز آدم باشد هزار افسوس
اما تو نیک و بد را از هم جدا نکردی
در مجلس رقیبان رفتی و گفتمت خیر
گفتن ز من شنیدی چون چرا نکردی
سگ هم نمیدهد پارس بر روی ناجوانمرد
آخر کمی چه داری سفله رها نکردی
صدبار آمدم من در پشت بارگاهت
یکبار هم بسویم امری بیا نکردی
زخمی فتاده بودم بر روی جادهی دل
با دست پرنوازش زخمم دوا نکردی
از من خطا چه دیدی در رسم عشقبازی
ای پادشاه ظالم رحم به ما نکردی
کردم وصیت خود هرچه که دارم از تُست
بشنیدی و برایم ورد و دعا نکردی
هر دم شهید دیدی محمود ساده دل را
این گنج بی ریا را قدر و بها نکردی
---------------
سهشنبه 17 اسد 1402 خورشیدی
که برابر میشود به 8/8/2023 ترسایی
سرودم
احمد محمود امپراطور
سنبله آمد به پایان گپ نزن
سنبله آمد به پایان گپ نزن
آمد از نو ماه میزان گپ نزن
روزگار است و هزاران حادثات
پیش از آن گردی پشیمان گپ نزن
از بری جمعیت خانه بدوش
ناغلط از باد و باران گپ نزن
عافیت جایش به آفت داده است
زندگی باشد چو زندان گپ نزن
آب و آتش کی شود باهم رفیق
نزد بی وجدان ز وجدان گپ نزن
موش دارد تاق و ایوان جهان
چارسو نادیده عریان گپ نزن
گر سر از گردن نمیخواهی جدا
بی سبب در پشت سلطان گپ نزن
در اتاق گوشه کن راز و نیاز
روی حویلی زیر دالان گپ نزن
جان جوری خود اگر میداری دوست
رفته با غول بیابان گپ نزن
میکنم خاطر نشانت این سخن
همرهی جاهل ز برهان گپ نزن
با ادب باش از زر و زور خودت
پیش چشم مستمندان گپ نزن
انکه میسوزد به هلمند و فراه
از هوای سرد پغمان گپ نزن
ارزش خر مهره بالا رفته است
از گهر سنگ بدخشان گپ نزن
عاشقم دیگر ندارم چاره ای
می درم چاک گریبان گپ نزن
در جگر محمود دارد زخم ها
از گداز تیر مژگان گپ نزن
---------------------------
جمعه 31 سنبله 1402 خورشیدی
که برابر میشود به
September 22, 2023
سرودم
گنجیم که ما بها نداریم
گنجیم که ما بها نداریم
راهیم که انتها نداریم
زخم سر زخم ناعلاجیم
در مانده ایم و دوا نداریم
با آنکه شناسد هر که ما را
در روز بد آشنا نداریم
جا بر دل صخره ها گرفتیم
راهی بدل شما نداریم
هیهات که فصل نامرادیست
ورنه سر مدعا نداریم
بشکسته پریم و غصه بر دوش
از بهر گریز پا نداریم
یاران زمانه ناخرابات
سودی به جز از جفا نداریم
خورشید و مه هر دو خانه ویران
روز و شب روشنا نداریم
می خندیم و خنده مان دروغ یست
آهنگ دل و نوا نداریم
تو و من و مان گرفته عالم
از بخت شکسته ما نداریم
خاکستر رنج روزگاریم
سرمایه بجز دعا نداریم
محمود نمی رسیم به جایی
چون دیدی جهان نما نداریم
-----------------
دوشنبه 03 میزان 1402 خورشیدی
که برابر میشود September 25, 2023
سرودم