ای بیوفایی بدخو آخر وفا نکردی
آنچه به غیر کردی بر آشنا نکردی
این شهر پر ز آدم باشد هزار افسوس
اما تو نیک و بد را از هم جدا نکردی
در مجلس رقیبان رفتی و گفتمت خیر
گفتن ز من شنیدی چون چرا نکردی
سگ هم نمیدهد پارس بر روی ناجوانمرد
آخر کمی چه داری سفله رها نکردی
صدبار آمدم من در پشت بارگاهت
یکبار هم بسویم امری بیا نکردی
زخمی فتاده بودم بر روی جادهی دل
با دست پرنوازش زخمم دوا نکردی
از من خطا چه دیدی در رسم عشقبازی
ای پادشاه ظالم رحم به ما نکردی
کردم وصیت خود هرچه که دارم از تُست
بشنیدی و برایم ورد و دعا نکردی
هر دم شهید دیدی محمود ساده دل را
این گنج بی ریا را قدر و بها نکردی
---------------
سهشنبه 17 اسد 1402 خورشیدی
که برابر میشود به 8/8/2023 ترسایی
سرودم
احمد محمود امپراطور