شاهین بخت من

دل می پــــرد به سینــه چو مرغ قفس شکن

شاهیـــــن بخت من تو پـــر افشـان کیستی

امپراطور

کبوتر عشق

ســــرو چمن کبوتر عشقـــم شکنجه کرد

چون صید تیر خورده و گلگون کفن منم

امپراطور

مُردیم ای جفا جو، باشیم زار تاکی؟

آهنگ به آواز: عبدالرحیم چاه آبی

تدوین: احمد محمود امپراطور

با تصاویر زیبا و دیدن از

ولایت بدخشان افغانستان

سرد است بستر من

قلب عاشق

اگر معشوقــــه قلب عاشــق خود را برنجاند 

کشد تا روز رستاخیز رنج هـــر دو عالم را

امپراطور

دور از وطن

زانوی غــــم گرفتـــه در آغــوش این منم
در خاک و خون فتاده و دور از وطن منم

امپراطور

سرشکم نسخهء دیوانهء کیست

سرشکم نسخهء دیوانهء کیست
نفس آیینـــــه دار شانهء کیست

حضرت بیدل

یار بیوفا

سوختم در عشق و، یار بیوفا یادم نکرد

بار دیـــگر با محبت فـکر امــدادم نکرد
امپراطور

پنجشیر ( سر زمین مقاوت )

جمعه 31 مرداد ( اسد ) 1393 هجری خورشیدی که برابر میشود

به 22 آگست 2014 میلادی 

مهمان سر  زمین مقاومت ، زاد گاه شیر مرد 21 ،

قهرمان ملی کشور ، سالار شهدا شهدا..

شهید احمد شاه مسعود

یعنی ولایت  پنجشیر بودم.

تصاویر از این مرز و بوم که حکایت از فراز و نشیب های بیشتر

از سه دهه را در قلب خود جا داده اخذ نمودم

و خواستم با عزیزان و دوستانم شریک سازم.

شمالی دو سرکِ بگرام

موقعیت  پل گلبهار

اُستان  پنجشیر موقعیت تنگی دالان سنگ

موقعیت پل کورابه ( کوه رابعه )

اُستان پنجشیر  منظره زیبا  از شهرستان عنابه


شهرستان عنابه


شهرستان رخه اُستان پنجشیر

شهرستان رخه

اُستان پنجشیر

اُستان پنجشیر نقشه افغانستان
 

اُستان پنجشیر

موقعیت: تپه سالار شهدا

تصویر: احمد محمود امپراطور






اُستان پنجشیر
موقعیت: آرامگاه پر فتوح قهرمان ملی کشور
شهید احمد شاه مسعود
تصویر: احمد محمود امپراطور


اُستان پنجشیر
موقعیت سفید چهر

اُستان: پنجشیر
شهرستان: پریان
موقعیت: کرپیتاب
تصویر: احمد محمود امپراطور

بیوفا یادم نکرد

سوختم در عشق و، یار بیوفا یادم نکرد

بار دیـــگر با محبت فـکر امــدادم نکرد
امپراطور

عاشق بی باک

حلقــه ای گرداب را غیــــر از دل دیوانه نیست
عاشق بیباک را جُــــز دشت صحرا خانه نیست
کیست  تا فهمـــد عــــلاج درد بی درمــــان من
جز پــری روی که او را میل این ویرانه نیست 
آشنایـــــــان را کجا چون عمـــــــر باشد اعتبار
من بدیدم آشنــــــا  اینجا کــــم از بیگانه نیست
چشم من میسوزد همچون شمـع بر یاد رخ اش
مجمــــر من غیر خون دل، پـــــر پروانه نیست
نشــــه ای چشـــــم که فارغ کـــرد از عالم مرا
اینقــــدر دانم که کار یک دو سـه پیمانه نیست
از جگر آه و، ز سر هوش و دل از دستم ربود
اینچنیـــن حالت به مجنــــونِ در میخانه نیست
جـان خود را میـــــدهم تا لعـــــل او آرم بدست
چون دُر دنـــدان یـارم هیــچ دُر، دُردانه نیست
گــــر همـــه خوبان عالم گـــِـرد هم جمع شوند
همچو ســــرو ناز در قلبــم کسی فرزانه نیست
از فــــراقش نالـــه ای محمــود عالمگیــــر شد
واقعیت کردم رقـــــم این قصه و افسانه نیست
----------------------------
سه شنبه 28 اســد 1393 هجری آفتابی
که برابر میشود به 19 آگست 2014 میلادی
ســـرودم
احمد محمود امپراطور
افغانستان

خوبان عالم

گر همـه خوبــان عالم گـِــرد هم جمع شوند

همچو سرو ناز در قلبم کسی فرزانه نیست

امپراطور

گوش به فرمان

بیت غزل:

دست که بوسه کردی، به پای که خم شدی

خدمت گــــذار و گـــوش به فـــرمان کیستی
امپراطور

مرغ قفس شکن

ای مه لقــــا کجــــایی و مهمـــــان کیستی

در بــــاغ عشق ســـــــرو ِ خــرامان کیستی

دیشب تمـــــام شب به هــــوای تو سـوختم

از جســـــم من رمیـــــــده بگـو جان کیستی

دل می پــــرد به سینــه چو مرغ قفس شکن

شاهیـــــن بخت من تو پـــر افشـان کیستی

چشــــم امیـــــد من شده بر درگه ای تو چار

مـــــا را ندیــــــــده در پــــی درمان کیستی

یعقـــــوبِ کور گشتـــــه و هجران کشیده ام

یوسف نمـــــای من تـــــو به کنعان کیستی

چون توتیــــاست خاک قـــدومت به دیــده ام

در شهــــر غیـــر رفتــــــــــه و ارزان کیستی

دست که بوسه کردی، به پای که خم شدی

خدمت گــــذار و گـــوش به فـــرمان کیستی

ملکِ شبــــاب و شــــاهی زدی پشت پا چرا

از جملـــه ای غـــــریب و گـــــدایان کیستی

نی دیر می پرستــــی نه ســــوی حرم روی

در حیـــــرتم که مــــذهب و ایمــان کیستی

این چهـــــره از حوادث هجــــــــر تو زرد شد

در چهـــــار فصــــــــل تازه بهــــاران کیستی

واحسرتـــــــا که رانـــدی محمـود را ز خویش

آخـــــر دلت که بــــرده و حیــــــران کیستی
-------------------------
جمعه 24 اسد 1393 هجری خورشیدی
که برابر می شود به 15 آگست 2014 میلادی
ســـرودم
احمد محمود امپراطور
افغانستان

خاطرات سبز

با تشکر فراوان از دوست و برادر عزیزم

محترم  ح. جمالی. پویا

که تصویر منا بطور یادگار اخذ نمودند.

احمد محمود امپراطور

خاطرات شمال

دوستان عزیزم چند روز پیش بعد از چهار سال به شمال کشور سفر داشتم  هر چند سفر صرف برای یکروز بود ولی تجارب و خاطرات خوبی را در پی داشت.
خواستم تعداد از تصاویرم را با شما نازنین به اشتراک بگذارم.

احمد محمود امپراطور

اسد 1393 هجری خورشیدی 

بازار ملخان سالنگ

اُستان بغلان شهر پلخُمری

اُستان بغلان،شهرستان کیلگی، منطقه جرخشک